سلام سلام براحمد رضاي عزيز وهمه مشتاقانش
دير زمانيست كه نامش را ميشنيدم اما او را چندان كه بايد نميشناختم نه اينكه اينك بدرستي ميشناسمش نه!
اما هر وقت خودش بطلبد براي سلامو درد ودلي با يكي از عزيزترين عاشقان احمد رضا بر سر مزارش ميرويم
مطمينم مارا ميبيند وحرف هايمان را ميشنود وپاسخ ميدهد
يكروز در حال رفتن به گلزار شهداي ملاير ارزو كرديم كاش ميشد مادرش را ببينيم وبا او سخني بگوييم وبشنويم وبشنويم وبشنويم از او...
باور نكردني بود استجابتي كه انقدر سريع بود ..
خانمي بر مزارش ايستاده بود پرسيدم اقوامش هستيد؟گفت : مادرش
برق از سرمان پريد ار اين احساس نزديكي نميدانستيم چه كنيم ..
بااو رازها گفتيم واو گفت از احمد رضا چيزهايي گفت كه تاكنون گويي جايي نقل نكرده بود چقدر شيرين بود چقدر لحظه ها ناب گذشت
التماس دعا
شهيد احدي از امام باقر برايم قطره اي از علمش را طلب كن
يا زينب